حرف های دلنشین من و تو

وقتی‌ کسی‌ رو پیدا کردی ؛
که کنارش بدون هیچ دلیلی ،
فقط به خاطر اینکه کنارشی ! خوشحالی‌ ....
دیگه به درک که بقیه چی‌ میگن !
کنارش باش و از کنار هم بودن لذت ببر ...

[ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, ] [ 21:47 ] [ مرتضاااااااا ]

 اين درد مشترك من وتوست كه گاهي

نمي‌توانيم درچشمهاي يكديگرنگاه كنيم.

[ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, ] [ 21:41 ] [ مرتضاااااااا ]

 

[ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, ] [ 21:38 ] [ مرتضاااااااا ]

نقــاش خــــوبی نــــبودم...

..

اما

..

ايــن روزها...

..

به لطـف تــــــــــو...

..

انـــتظار را

..

ديـــدنی ميكــشـم

[ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, ] [ 20:18 ] [ مرتضاااااااا ]

عزیزم  

 از من نپرس چقدر دوستت دارم

 اينجا در قلب من حد و مرزي براي حضور تو نيست

 به من نگو که چگونه بي تو زيستن را تمرين کنم

 مگر ماهي بيرون از آب ميتواند نفس بکشد    

مگر مي شود هوا را از زندگيم برداري و من زنده بمانم

 بگو معني تمرين چيست

بريدن از چه چيز را تمرين کنم

 بريدن از خودم را

مگر هميشه نگفتم که تو هم پاره اي از تن مني

 از من نپرس که اشکهايم را براي چه به پروانه ها هديه مي دهم

 همه مي دانند که دوري تو روحم را مي آزارد

تو خود پروانه ها را به من سپردي که ميهمان لحظه هاي بي کسي ام باشند

 نگاهتت را از چشمم برندار مرا از من نگير

هواي سرد اينجا رو دوست ندارم

 مرا عاشقانه در آغوش بگير که سخت تنهام

    

[ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, ] [ 13:35 ] [ مرتضاااااااا ]

 هر شب در رویاهایم تو را می بینم و احساس ات می کنم

و احساس می کنم تو هم همین احساس را داری

دوری، فاصله و فضا بین ماست

و تو این را نشان دادی و ثابت کردی

نزدیک، دور، هر جایی که هستی

ما می توانیم عاشق باشیم

و این عشق می تواند برای همیشه باشد

و تا زمانی که نمردیم نمی گذاریم بمیرد

در زندگی من، ما همیشه خواهیم تپید

و تو در قلب من هستی

و من از ته قلب خوشحال خواهم شد

تو اینجا هستی، و من هیچ ترسی ندارم

می دانم قلبم برای این خواهد تپید

ما برای همیشه باهم خواهیم بود

تو در قلب من در پناه خواهی بود

و قلب من برای تو خواهد تپید

[ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, ] [ 12:30 ] [ مرتضاااااااا ]

همیشه فکر می کنیم چون گرفتاریم به خدا نمیرسیم

ولی در حقیقت چون به خدا نمیرسیم گرفتاریم

[ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, ] [ 11:44 ] [ مرتضاااااااا ]

 

[ سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, ] [ 11:42 ] [ مرتضاااااااا ]

آسمان گوشه ای از نگاه توست

خورشید ذره ای از گرمای مهربانی توست

زیر سایه پر مهرت ای تکیه گاه همیشگی ام

تمام غمهایم را به فراموشی سپردم

و با تو به اوج خوشبختی رسیدم

ای کاش همیشه در کنارم بمانی

که زیباترین لحظه ها را با تو تجربه کرده ام

[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ] [ 19:46 ] [ مرتضاااااااا ]

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد ، تا اینکه دروغی آرامم کند. . .

[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ] [ 19:34 ] [ مرتضاااااااا ]

زن ، سینه ی برجسته نیست

لب های قرمز_ موی مش کرده _ ابروی برداشته نیست

زن لباس سفید ... شب با شکوه عروسی _ بوی خوش قورمه سبزی

هوس شب های جمعه _قرار تاریک کوچه ی پشتی توی یک ماشین نیست

زن خونریزی کمردرد ماهیانه_ پوکی استخوان ضعیفه ی پا به ماه

حالت تهوع استفراغ دردهای کشنده ی زایمان مادر بچه ها نیست

زن عصای روز پیری   پرستار وقت مریضی  رفیق پای منقل    

مزه بیار عرق شب نشینی های دوستانه نیست

زن وجود دارد        روح دارد        قدرت جسارت       پابه پای یک مرد زور دارد

عشق     اشک    نیاز    محبت    یک دنیا آرزو دارد      زن همیشه همه جا حضور دارد

و اگر تمام اینها یادت رفت    تنها یک چیز را بخاطر داشته باش که هنوز هیچ مردی پیدا نشده که بتواند یک روز فقط یک روز جای یک زن باشد

[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ] [ 19:30 ] [ مرتضاااااااا ]

دلم برات تنگ شده  حسااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااابی 

امروز روز اول  و انقدر دلم برات  تنگ و میخوامت  تا اون وقت نمیدونم چی میشه 

خدا کمکم کنه  و تحمل بده  زود بگذره  و به قوا خودت شب بخوابی صبح ببینه گذشت

انشالله که بهت خوش بگذره اونجا جای منم سبز کنارت

[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ] [ 19:20 ] [ مرتضاااااااا ]

غرق نور است و طلا
گنبد زرد رضا
بوی گل، بوی گلاب
می رسد از همه جا

مثل یک خورشید است
می درخشد از دور
شده از این خورشید
شهر مشهد پر نور

چشمها خیره به او
قلبها غرق دعاست
بر لب پیر و جوان
یا رضا یا رضاست

ای خدا کاش که من
یک کبوتر بودم
روی این گنبد زرد
شاد می آسودم

می زدم بال و پری
دور تا دور حرم
از دلم پر می زد
ماتم و غصه و غم

[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ] [ 19:16 ] [ مرتضاااااااا ]


زندگي مثل يک بستني است

 از آن لذت ببريد قبل از آنکه آب شود

[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ] [ 19:10 ] [ مرتضاااااااا ]

بعضـــی وقتا . . .
حضــــور یه نفـــر بهت احساس امنیت و آرامش میده
احساس زنده بودن و مهم بودن
گاهی بدون اینکه
چیزی بگی میفهمه حالتو ، درکت میکنه

اونوقته که دلت میخواد محکم بغلش کنی
و بهش بگی:
دوستت دارم و بخاطر همه چیز ممنون ...

[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ] [ 12:39 ] [ مرتضاااااااا ]

گمان میکنم

وقتی خدا دردها را برای من می نوشت که آزمایشم کند؟

دستش روی کلید

Caps lock

خورده بود

وگرنه من نحیف کجا و این دردها کجا؟

[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ] [ 11:30 ] [ مرتضاااااااا ]

برای دیدن چشمات ثانیه شماری می کنم

واسه لمس کردن دستای گرمت بی قراری می کنم

برای اینکه طاقت دیدن نگاتو داشته باشم روزی صد بار نگاهتو تجسم می کنم

واسه جبران روزایی که بدون تو تنها بودم لحظه شماری می کنم

تا بغلت کنم و بگم

بهترين لحظات زندگی ام همین  لحظات با تو بودن است 

[ دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ] [ 11:5 ] [ مرتضاااااااا ]

آخر قصه ی ما را همان اول لو دادند
همان جایی که گفتند: یکی بود و یکی نبود . . ......!!!!

 

[ یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ] [ 11:53 ] [ مرتضاااااااا ]

گـاه گاهـی دل من می گیرد
 

بـیـشـتر وقـت غروب

آن زمان که خدا نـیـز پر
از
تـنـهایـیـست

من وضـو خواهم سـاخـت

از خـدا خواهم خواست که تو تـنها نشوی

و دلـت پر ز خوشی های دمادم باشد . . . .

[ یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, ] [ 9:53 ] [ مرتضاااااااا ]

 

[ شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ] [ 11:38 ] [ مرتضاااااااا ]
صفحه قبل 1 ... 36 37 38 39 40 ... 58 صفحه بعد
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم که مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گیرد. چهار چيز است که قابل بازيابي نيست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپري شدن.