حرف های دلنشین من و تو

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد
و برمی گشت !
پرسیدند :
چه می کنی ؟
پاسخ داد :
در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم

گفتند :
حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد
گفت :
شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،
اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم :
هر آنچه از من بر می آمد !!

[ چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, ] [ 12:7 ] [ مرتضاااااااا ]

بگذار آن باشم که با تو در کوهسار گام بر می دارد،
بگذار کسی باشم که بی دغدغه با او سخن می گویی،
بگذار کسی باشم که در غم، سوی او می آیی، 
بگذار کسی باشم که در شادی با او می خندی، 
بگذار کسی باشم که به او عشق می ورزی

[ چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, ] [ 12:4 ] [ مرتضاااااااا ]

اگر کسی از من بپرسد  که دوست دارم با  چه کسی باشم ؟؟؟

 

خواهم گفت کسی که بتوانددرکم کند و درک کند که من بی عیب نیستم ...

 

و مرا به خاطر دیگری ترک نکند !!!

[ چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:, ] [ 11:56 ] [ مرتضاااااااا ]

غمگین ترین روز زندگی ما انسانها

 

روزی است که احساس می کنیم

 

باارزشترین موجود زندگیمون

 

می خواهد به رفتشون عادت کنیم

[ دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, ] [ 19:28 ] [ مرتضاااااااا ]

دوست داشتن مثل الاکلنگ می مونه

اونیکه عاشقتره همیشه خودشو پایین تر نگه می داره

تا عشقش از بالا بودن لذت ببره

[ دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, ] [ 17:56 ] [ مرتضاااااااا ]

تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت

میتوان گفت که من چلچله باغ توام

مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف

سخت محتاج به گرمای توام

[ دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, ] [ 17:45 ] [ مرتضاااااااا ]

سال از با هم بودمان گذشته و

 

من هروز بيش از پيش به اين راز پي ميبرم كه تو خلق شده اي براي من

 

 

تا زيباترين زندگي را برايم بسازي

[ دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, ] [ 12:16 ] [ مرتضاااااااا ]

 

تو یعنی همه ی دنیای من

[ یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, ] [ 21:1 ] [ مرتضاااااااا ]

ممنون از کادو هاتون  دستتون درد نکنه   مرسی  زحمت کشیدید  با یه خداحافظی خوشحالمون کنید  شب شده  دیگه  خودمون مراسم داریم 

[ یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, ] [ 17:17 ] [ مرتضاااااااا ]

 مــبـارکـــــ  بــــاد

 

 

امروز قشنگ ترین روزه  بزنید و  شادی کنید

 

اینم  کیک  چشنمون

 بچه ها رقص بسه بیاد تا تموم  نشده  بخوریم

[ یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, ] [ 16:14 ] [ مرتضاااااااا ]

 

از جنس کدام نور بودی ستاره ی من

که جسارت با تو بودن در من جنبید

و تو چه مهربانانه به رویم لبخند زدی

و من چه عاشقانه لبخندت را پاسخ گفتم

و" من و تو " مـــــا شدیم

 

 

 

[ یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, ] [ 15:30 ] [ مرتضاااااااا ]

چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم ؟
      خانه اش ویران باد !
           من اگر ما نشوم ، تنهایم !
                 تو اگر ما نشوی ، خویشتنی ...
 از کجا که من و تو
    شور یکپارچگی را در شرق
                  باز بر پا نکنیم ؟!
                          از کجا که من و تو
                              مشت رسوایان را وا نکنیم ؟!
من اگر برخیزم
     تو اگر برخیزی
          همه برمی خیزند !
              من اگر بنشینم
                 تو اگر بنشینی

چه کسی برخیزد ؟!
                         چه کسی با دشمن بستیزد ؟!
        چه کسی پنجه در پنجه ی هر دشمن دون آویزد ؟!
دشتها نام تو را می گویند ...
       کوهها شعر مرا می خوانند ...
            کوه باید شد و ماند
                  دشت باید شد و خواند ....

[ یک شنبه 10 دی 1391برچسب:, ] [ 11:28 ] [ مرتضاااااااا ]

دل عاشـــق را اندازه نکنـــید

بـــهر دوری معشـــوق تنـــگ تنــــگ َســت

[ شنبه 9 دی 1391برچسب:, ] [ 21:3 ] [ مرتضاااااااا ]

چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی کسـی زیــر ایـن گنــبد کبــود

انتظــارت را میـکشـــــد چــه شیرین اســـــت

طعــم پیامکی کــه میگـــوید :

" کجایـی نگران شدم "

 

[ شنبه 9 دی 1391برچسب:, ] [ 20:50 ] [ مرتضاااااااا ]

کــاش رویـاهامان روزی حـقیـقت می شدند،
و تـمـام سینـه هـا، دشت مـحـبت می شدند
سادگی، مهر و صفا قانون انسان بودن است
کاش قانون هایمان یک دم رعایت می شدند
اشک های همدلی از روی مکر است و فریب،
کاش روزی چشمهامان باصداقت می شدند
گـاهی از غـم می شود ویران دل پروانه ها،
کـاش دلها همه مردانه قسمت می شدند

[ جمعه 8 دی 1391برچسب:, ] [ 20:13 ] [ مرتضاااااااا ]

 

اگر عشق نبود


به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟


کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم؟


و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟


آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم

[ جمعه 8 دی 1391برچسب:, ] [ 19:32 ] [ مرتضاااااااا ]

ﻣﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻣﺮﺩﻭﻧﮕﯿﺸﻮ ﺑﺎ

ﺳـﮑﻮﺕ ﺛﺎﺑﺖ ﮐـﻨﻪ ... ﺑـﺎ ﺑـﻐﻠﺶ!

نه چیزه  دیگه

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 12:59 ] [ مرتضاااااااا ]

زخم ها" خوب می شوند!
امـــــا
"خـــوب شـــدن"
با
"مثل روز اول شدن"
خیلی فرق داره ..

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 12:50 ] [ مرتضاااااااا ]

" مواظبــــــــ خودت باش !

مواظبـــــــ خودت باش :یعنی فکرم پیش توئه !
مواظبـــــ خودت باش :یعنی برام مُهمی !
مواظبـــ خودت باش :یعنی نگرانتم !
مواظبـــ خودت باش :یعنی به خدا می سپارمت !
مواظبــــــ خودت باش یعنی :واقعاً مواظب خودت باش

 

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 11:32 ] [ مرتضاااااااا ]

می آیی
در “وا” میشود
میروی
در “بسته” میشود
میبینی!!!
حتی در هم “وابسته” میشود.

[ پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:, ] [ 11:26 ] [ مرتضاااااااا ]
صفحه قبل 1 ... 21 22 23 24 25 ... 58 صفحه بعد
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم که مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گیرد. چهار چيز است که قابل بازيابي نيست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپري شدن.