حرف های دلنشین من و تو | ||
|
وقتی دلت خسته شــد ، دیگر خنده معنایی ندارد ... فـقـط می خندی تا دیگران ، غم آشیانه کرده در چشمانت را نـبـیـنـنـد ! وقتی دلت خسته شــد ، دیگر حتی اشکهای شبانه هـم آرامت نمی کنند ... فـقـط گریه می کنی چون به گریه کردن عادت کرده ای ! وقتی دلت خسته شــد ، دیگر هیچ چیز آرامت نمی کند به جز دل بریدن و رفتن ... خدا جونم میخوام واسه تو بنویسم میخوام بگم مرسی که دستامو محکم تر گرفتی مرسی که دعاهام رو شنیدی و تک تک قطره های اشکم رو دیدی انقد مهربونی که هربار ازت غافل میشم بهم تلنگر میزنی تا به خودم بیام و امروز بهم ثابت کردی که دوسم داری تا وقتی که زنده ایم مدیون تو و مهربونیاتیم خدای خوبم دوست دارم من و عشقم رو هیچ وقت تنها نزا کسی مسیر خدا را به من نشان بدهد درون پیله سر در گمی اسیرم ، آه به دشت خیره شدم تا مگر که قاصدکی نشانه ای به من از یار مهربان بدهد و کاش رنگ غزلهای نا سروده من بهار شعر مرا شور ناگهان بدهد هزار بیت به وصفش قصیده میخوانم اگر که بغض گلوگیر من امان بدهد من از حکایت آشفتگی پرم اما کجاست او که مرا جرات بیان بدهد ؟ همیشه منتظرم تا عزیز خوش خبری خبر ز آمدن او دوان دوان بدهد چه سرد مرده ام اینجا ، کجاست دستی که به بند بند وجودم دوباره جان بدهد ؟ خدایا وقتی پروانه در تاری بیفتد که عنکبوتش سیر باشد تا وقتی که مریض نشی کسی برات گل نمیاره
با دستات یه پروانه میگیری ، میخوای ببینی زنده است یا نه انگشتاتوباز میکنی فرار میکنه ، محکم میگیریش می میره ،دوست داشتن یه هم چنین چیزیه باهات میام نفس نفس تو آسمان توی قفس از اول تا آخرش دوستت دارم همین و بس مقصد مهم نیست مسیر هم مهم نیست خود سفر هم مهم نیست اما همــسفر خیلی مهم است و من دوست دارم همسفرم تو باشی
شاید آن لحظه ای که نگاه من به چشمان تو بیراه شد لحظه ای بود که دلم با دل تو رو به راه شد!
آخ که چه صفایی داشت روزگار مجردی اینجا زمین است.. رسم آدمهایش عجیب است
یه روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اون رو تو قلبم قایم کردم اما نمی دونستم که یه روز برای اینکه اون رو پس بگیری قلبم رو می شکنی اگر یك روز بد در محل كارت داشته باشی به مردی فكر كن كه سالهاست بیكار است و شغلی ندارد ممكنه قصه زود گذر بودن تعطیلات آخر هفته را بخوری: به زنی فكر كن كه با تنگدستی وحشتناكی روزی دوازده ساعت هفت روز هفته را كار میكند تا فقط شكم فرزندانش را سیر كند وقتی ماشینت خراب میشود و تو مجبوری برای یافتن كمك پیاده بروی به معلولی فكر كن كه دوست دارد یكبار فرصت راه رفتن داشته باشد وقتی كه روابط تو رو به تیرگی و بدی میگذارد و دچار یاس میشوی: به انسانی فكر كن كه هرگز طعم دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشیده ممكنه كه احساس بیهودگی كنی و فكر كنی كه اصلا برای چی زندگی میكنی و بپرسی هدف من چیه؟ شكر گذار باش. در اینجا كسانی هستند كه عمرشان آنقدر كوتاه بوده كه فرصت كافی برای زندگی كردن نداشتند. چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم، اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی، قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی، زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی
مـــــی گـــویـــنـــد آرزو دارم دلت مثل بهار پر شود از لـحظه های ماندگار زندگیت خالی از اندوه و غـم لـحظه های شادمانی بی شمار خانهً قلبت پر از گلهای یاس نغمه خوان هزار باغ احساست پر از گلهای ناز همچو یک قالی پر از نقش و نگار روزهایت هر یکی بهتر ز قبل خوش بـوَِد بر کام تو این روزگار هـمچو شمعی باشی و هـمراه گل من بگردم دور تو پروانه وار
اغوش تو گناه نیست من در اغوش تو امنیت را احساس کرده ام که در هیچ گناهی امنیت محسوس نیست اغوش تو گناه نیست من در اغوش تو زیبایی ها را لمس کرده ام که در هیچ گناهی زیبایی ملموس نیست پس امانم بده که تا ابد در دل این زیبایی ارامش یابم
خدا يه وقت كسي نياد بدزده قلب سادشو کی می خواد مثل تو باشه ،مثل تو که بی نظیری مثه تو که با نگاهت ، منو از خودم می گیری کی می خواد مثل تو باشه ،مثل تو که تکیه گاهی تو به داد من رسیدی،توی تردید و سیاهی همه چی از تو شروع شد،همه چی با تو تمومه چرا دنیارو نبینم ، وقتی چشمات روبرومه عشق تو پناه آخر ، واسه قلب نیمه جونه کی می خواد مثل تو باشه ، کی مثه تو مهربونه وقتی که چشای خیسم، دیگه جایی رو نمی دید جزتوهیچ کس تو دنیا، حال وروزمو نفهمید همه چی از تو شروع شد،همه چی با تو تمومه چرا دنیارو نبینم ، وقتی چشمات روبرومه گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم یكی خواست و یكی نخواست، اونی كه خواست تو بودی اونی كه بی تو بودن رو نخواست من بودم! یكی آورد و یكی نیاورد، اونی كه آورد تو بودی اونی كه جز تو به هیچ كس ایمان نیاورد من بودم ! یكی برد و یكی باخت، اونی كه برد تو بودی اونی كه دل به تو باخت من بودم! یكی گفت و یكی نگفت، اونی كه گفت تو بودی اونی كه " دوست دارم " رو به هیچ كس جز تو نگفت من بودم! یكی ماند و یكی نماند، اونی كه ماند تو بودی اونی كه بدون تو نماند من بودم! پیرمرد به همسرش گفت بیا به یاد گذشته های دور، به محل قرارمان در جوانی برویم. من میروم تو کافه منتظرت می مانم و تو بیا سر قرار. بعد بنشینیم و حرفای عاشقانه بزنیم. در باز شد و دختر کوچولوي نه ساله اي که خيلي پريشان بود ، به طرف دکتر دويد : آقاي دکتر ! مادرم ! ا پاهاي دکتر از ديدن عکس روي ديوار سست شد . اين همان دختر بود ! يک فرشته کوچک و زيبا نگو بار گران بودم و رفتم نگو نامهربان بودم و رفتم آخه اینها دلیل محکمی نیست بگو با دیگری بودم و رفتم
دیروز و فردا هر دو نامردند ...!
وقتی کسی رو دوست داری ، این یه چیزه
میگویند... به زن نباید بال و پر داد.....میپرد! اما زنان فقط پرواز های عاشقانه را دوست دارند...!( بی دلیل نمیپرند)
اما زنان (فقط)..دستان عشقشان را میگیرند...و میگویند دوستش دارند!
اما زنان وقتی گم میشوند....که عشقشان.....بی توجهی کند! شریک زندگی ات را با دقت انتخاب کن. نود و پنج درصد خوشبختیها و بدبختی های زندگی ات ناشی از همین یک تصمیم خواهد بود. بيا تا ليلي و مجنون شويم ، افسانه اش با من بيا با من به شهره عشق رو كن ، خانه اش با من بيا تا سر به رويه شانيه هم رازه دل گوييم اگر مويت چو رز هم شد پريشون ، شانه اش با من سلام اي غم ، سلام اي آشناي مهربانه دل پر پرواز باز كن چون پرستو ، لانه اش با من
وحشت ازعشق که نه،ترسم ازفاصله هاست.
بعضی وقتا آدما الماسی توی دست دارن ماهی شده بود باورش اگه تور بندازن سرش میشه عروس ماهی ها شاه ماهی میشه همسرش ماهی باورش نبود اگه تور بندازن سرش نگاه گرم ماهیگیر میشه نگاه آخرش!!!!!!
موش آزمايشگاهي رو به استخر آبي انداختند و زمان گرفتند تا ببينند چند ساعت دوام ميارد.حداكثر زماني رو كه تونست دوام بيارد 17 دقيقه بود.سري دوم موشی رو با توجه به اينكه حداكثر 17 دقيقه مي تونه زنده بمونه به همون استخر انداختند.اما اين بار قبل از 17 دقيقه نجاتش دادن .بعد از اينكه زماني رو نفس تازه كرد دوباره اون رو به استخر انداختند.حدس بزنيد چقدر دوام آوردند؟26 ساعت/// پس از بررسي به اين نتيجه رسيدند كه علت زنده بودن موش اين بوده كه اون اميدوار بود تا دستي باز هم اون رو نجات بده و تونسته اين همه دوام بيارد.
آدمها آنقدر زود عوض می شوند … آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است … زیاد خوب نباش … زیاد دم دست هم نباش …حکایت ما آدم ها … حکایت کفشاییه که … اگه جفت نباشند …هر کدومشون … هر چقدر شیک باشند … هر چقدر هم نو باشند تا همیشه … لنگه به لنگه اند … کاش … خدا وقتی آدم ها رو می آفرید … جفت هر کس رو باهاش می آفرید … تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها … به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند… آدم ها این روزها عجیب به خوبی ، به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند … زیاد که باشی ، زیادی می شوی …
چه تفاوتی میکنــد آنســوی دنیــا باشیم ؛
زندگی دفتری از خاطرهاست یک نفر در دل شب یک نفر در دل خاک یک نفر همدم خوشبختی هاست یک نفر همسفر سختی هاست چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ما همه همسفریم من به دو چيز عشق مي ورزم يكي تو و ديگري وجود تو به دو چيزاعتقاد دارم يكي خدا وديگري تو من در اين دنيا دو چيز ميخواهم يكي تو وديگري خوشبختي تو من اين دنيا را براي دو چيز ميخواهم يكي تو وديگري برای با تو موندن
|
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |