حرف های دلنشین من و تو | ||
|
روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. هربار که کودکانه دست کسی رو گرفتم
در مسابقه بین شیر و گوزن ، بسیاری از گوزن ها برنده میشوند چون شیر برای غذا میدود و آهو برای زندگی پس ” هدف مهم تر از نیاز است “ اسمش را می گذاریم دوست مجازی
هیچ وقت نگو رسیدم ته خط....
یادت بیار که معلم کلاس اولت گفت:نقطه سر خط.....
خداوندا
دستانم خالی اند و دلم غرق آرزوها یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی ساز
تصور کنید در بانکی حسابی دارید که در هر 24 ساعت، 86,400 تومان به حسابتون واریز میکنن!! به شما میگن تا 24 ساعت بعدی وقت دارید که تموم پولاتون رو خرج کنید! و اگر هم خرج نکردید، باقی مانده حساب پاک میشه و برای 24 ساعت بعد ذخیره نمیشه! در این حالت همه ما آدم ها چیکار میکنیم؟! البته که سعی میکنیم تا آخرین ریال رو خرج کنیم! هر یک از ما آدم ها، یک چنین بانکی داریم که اسمش هست بانک زمان! هر روز صبح در بانک زمان ما 86,400 ثانیه اعتبار ریخته میشه و آخر شب این اعتبار به پایان میرسه! هیچ برگشتی هم نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمیشه! پس از تموم لحظه های عمرمون نهایت استفاده رو ببریم!!! آدمهای ساده را دوست دارم. همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند. همان ها که برای همه لبخند دارند. همان ها که همیشه هستند،
برای همه هستند. آدمهای ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعتها تماشا کرد؛ عمرشان کوتاهاست. بسکه هر کسی از راه می رسد
یا ازشان سوء استفاده می کند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان می دهد. آدم های ساده را دوست دارم. بوی ناب ” آدم ” می دهند . . . دوســـت داشتن از عشـــق برتر است
کنار حوصله ام بنشین تمام حرف دلم این است من عشق را با نام تو آغاز کرده ام در هر کجای عشق که هستی آغاز کن مرا زیر باران با تو بی چتر زندگی یعنی این
زيباترين حکمت دوستی به ياد هم بودن است نه در کنار هم بودن يک خانم 45 ساله ، حملهء قلبي داشت و تو بيمارستان بستري بود .در اتاق جراحي کم مونده بود مرگ رو تجربه کنه كه خدا رو ديد و پرسيد: وقت من تموم شده ؟ " خدا گفت: " نه ... شما 43 سال و 2 ماه و 8 روز ديگه عمر مي کنيد " بنابراين بعد از اینکه کاملاً خوب شد ، تصميم گرفت تو بيمارستان بمونه و عملهاي مختلفی رو روی خودش انجام بده :1- کشيدن پوست صورت 2- تخليه ی چربيها (ليپو ساکشن) ۳ - جمع و جور کردن شکم . و صد البته به فکر رنگ کردن موهاش و سفيد کردن دندوناش هم بود !!!! از اونجايي كه این خانوم زمان بيشتري براي زندگي داشت به خاطر همین تصميم گرفت كه بيشترين استفاده رو از اين زندگي ببره.يكي دو ماه بعد ، پس اتمام آخرين عمل زيبايي بعد از مرخص شدن از بيمارستان در حالي كه ميخواست از خيابون رد بشه ، با يه ماشين تصادف كرد و كشته شد !!! وقتي با خدا روبرو شد ازش پرسيد : " من فکر کردم شما فرمودين من 43 سال ديگه فرصت دارم ، چرا شما من رو از زير آمبولانس بيرون نکشيديد؟ " خدا جواب داد :اِ اِ اِ شما بوووووودي ؟؟؟؟ چقدر عوض شدي ، نشناختمتون !!! " دلت هیچ چیز درست نمی شود وقتی تنهاییم دنبال یک دوست می گردیم ، وقتی پیداش کردیم دنبال عیب هاش می گردیم ، وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هاش می گردیم و باز تنهاییم !
بزرگترين گناه: سکوت... بزرگترين شجاعت: بگويي دوستت دارم... بزرگترين سرمايه: دوست... بزرگترين اسرار: صداقت... بزرگترين افتخار: عاشق شدن... بزرگترین هنرعاشق ماندن عشق مثل عبادت کردن می مونه یواشــــکی دوستم داشته باش !
این مکان مجهز به دوربین مداربسته می باشد. عالم محضر خداست ، در محضر خدا معصیت نکنید.
الفبا از پ ، و ، ل شروع میشه ،بابا دیگه آب نمیده چون اداره آب و فاضلاب آب رو قطع کرده ،دهقان فداکار پیر شده و دنبال چندر غاز مستمری از این اداره میره تو اون اداره، مرغا هورمون خوردن وخروس شدن، خروسا مامانی شدن برای مرغا عشوه میان و ناز میکنن، سن ازدواج مرغا بالا رفته دیگه تخم نمی کنند،چوپان دروغگو عزیز شده و کلی طرفدار داره، شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن. مامانشونم دو سه روزیه رفته تایلند گیساشو ببافه، دارا و سارا رفتن فرانسه کبابی باز کردن، کوکب خانم رفته یه ماکروفر سامسونگ خریده و دیگه حوصله مهمونداری رو نداره و جواب تلفن رو هم نمیده، کبری موهاشو مشکرده و تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه، روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسست، حسنک گوسفنداشو فروخته و پیکان خریده مسافرکشی میکنه، آرش کمانگیر معتاد شده و دیگه سنگ هم نمی تونه پرت کنه، شیرین، خسرو و فرهاد رو پیچونده و با دوست پسرش رفته اسکی، رستم و اسفندیار اسباشونو فروختن و موتور خریدن میرن کیف قاپی،پتروس از بس با دوست دختراش چت کرده انگشت درد گرفته و دیگه نمی تونه انگشتشو بکنه تو سوراخ سد، خانواده آقای هاشمی دیگه بنزین ندارن برن مسافرت در ضمن دل خوشی هم از راه و سفر ندارن چون آخرین باری که تو راه گوشت کبابی خریدن چوپان دروغگو گوشت خر بهشون فروخته قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث قبل از ازدواج : رفتن به اماکن تفریحی قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از بابا قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی کاش میفهمیدیم ...... که دل بستن به کلاغ سیاهی که دل داره بهتر است به طاووسی که زیبایی دارد زمان هیـج دردی را دوآ نکــرد.. همــه چــی داشــت خــوب پیــش مـــی رفــت ... دیدیـــم بـــــزرگ شـدیــــم ! اگــــــــــر . . . این روزهـــا ،
تلاش برای زنده کردنِ یک رابطهِ از دست رفته
کاش ما آدم ها هم از میان دو واژه انسان و انسانیت .. اولی در میان کوچه ها و... دومی در لابلای کتاب ها سرگردان است.
من آن غریبه ی دیروز آشنای امروز و فراموش شده ی فردایم
وقتی از پنجره دلت
خدا جونم میخوام واسه تو بنویسم میخوام بگم مرسی که دستامو محکم تر گرفتی مرسی که دعاهام رو شنیدی و تک تک قطره های اشکم رو دیدی انقد مهربونی که هربار ازت غافل میشم بهم تلنگر میزنی تا به خودم بیام و امروز بهم ثابت کردی که دوسم داری تا وقتی که زنده ایم مدیون تو و مهربونیاتیم خدای خوبم دوست دارم من و عشقم رو هیچ وقت تنها نزا میدونی وقتی وسط درگیریهای ذهنیت حس میکنی به آخر خط رسیدی، چی میچسبه؟؟
اولین حس مادرم به من تهوع بود ...
مدتی است فــــــــــــکـرم درد مـــــــــی کــــــــــــند... دکتـرها می گوینـــــد : تــــــوده ای از حـرفـهـــــای ناگـفـتـــــــه در ســــــر دارم.. خودم میدونم از دل تنگیه
زندگی باور میخواهد آن هم از جنس امید به تو یک سیلی زد... یک امید از ته قلب به تو گوید
کسی که توحرفاش زیاد میگه بیخیال |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |