حرف های دلنشین من و تو

حرف های دلنشین من و تو


شاگردي از استادش پرسيد: عشق چيست؟

استاد گفت: به گندم زار برو و پرپشت ترين و زيباترين خوشه گندم را برايم بياور. امّا يادت باشد نمي تواني براي چيدن خوشه به عقب برگردي!

شاگرد به گندم زار رفت، امّا آخر سر دست خالي بازگشت! به استادش گفت: نتوانستم زيباترين خوشه گندم را پيدا کنم.. مدام به اميد پيدا کردن خوشه زيباتر جلو رفتم، امّا نشد...

استاد گفت: عشق يعني همين..!

شاگرد گفت: حالا استاد، ازدواج چيست؟

استاد گفت: اين بار به جنگل برو و بلندترين درخت را برايم بياور، امّا يادت باشد همانند دفعه قبل نمي تواني به عقب برگردي!

شاگرد رفت و سريع با يک درخت بلند برگشت و گفت: از ترس اينکه مبادا مانند دفعه قبل دست خالي برگردم، اوّلين درخت بلند را بريدم و آوردم!

استاد گفت: ازدواج هم يعني همين!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 2 شهريور 1391برچسب:, ] [ 17:41 ] [ مرتضاااااااا ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم که مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گیرد. چهار چيز است که قابل بازيابي نيست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپري شدن.