وقتي دلتنگ شدي به ياد بيار كسي رو كه خيلي دوست داره
وقتي نااميدشدي به ياد بيار كسي رو كه تنها اميدش تويي
وقتي پرازسكوت شدي به ياد بياركسي روكه به صدات محتاجه
وقتي دلت خواست از غصه بشكنه به ياد بياركسي روكه توي دلت كلبه ساخته
وقتي چشمات تهي ازتصويرم شدبه يادبياركسي روكه حتي توي عكسش بهت لبخندميزنه
وقتي جايي نشستي كه كنارت خالي بودبه يادبياركسي روكه توي آغوشت جامي گرفت
وقتي به انگشتات نگاه كردي به يادبياركسي رو كه دستات لاي دستاش گم ميشد
و وقتي شونه هات خسته شدبه يادبياركسي روكه برای تکیه زدن به شونه هات لحظه ها رو می شماره
نظرات شما عزیزان: