حرف های دلنشین من و تو

حرف های دلنشین من و تو

رفته بودم بانک
یه دختره با عجله اومد توی بانک و مشخص بود که خیلی دیرش شده.
منم بهش گفتم که : خانوم ، من عجله ای ندارم ، می خواین شماره مو بهتون بدم؟

برگشته میگه:اینجا زشته، رفتیم بیرون ازت میگیرم!

 

 



نظرات شما عزیزان:

سمیرا
ساعت9:17---7 آذر 1391


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 3 آذر 1391برچسب:, ] [ 12:28 ] [ مرتضاااااااا ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم که مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گیرد. چهار چيز است که قابل بازيابي نيست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپري شدن.