بگذار در اين همهمه آرام بمانم
با گوشۀ چشم تو در اين دام بمانم
ذرات غباري شده ام تا بتوانم
در ردّ به جا ماندۀ هر گام بمانم
هر چند که در رفتن از اين خانه مصرّم
تقدير من اين است سرانجام بمانم
اي کاش که خورشيد نتابد، دو سه روزي
در سايۀ بي حوصلگي خام بمانم
هر چند نهان ماندن اندوه محال است
کاري بکن اي عشق که گمنام بمانم
نظرات شما عزیزان: