حرف های دلنشین من و تو

حرف های دلنشین من و تو

ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه .

تادهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه .

دست کردم تو آکواریوم درش آوردم .

شروع کرد از خوشالی بالا پایین پریدن .

دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو .

اینقده بالا پایین پرید خسته شد خوابید .

دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب.

ولی الان چند ساعته بیدار نشده .

یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب...

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

ندا
ساعت5:07---6 خرداد 1392
سلام
دوستان خوبم وبلاگ خیلی زیبایی داری محشره افرین.
جداخیلی خوشحال شدم.
به منم یه سری بزن منتظرما.منتظرم نزار
زودباش بیا...
مرسی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:, ] [ 17:28 ] [ مرتضاااااااا ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم که مطالب این وبلاگ مورد استفاده شما قرار گیرد. چهار چيز است که قابل بازيابي نيست سنگ پس از پرتاب شدن، سخن پس از گفته شدن، فرصت پس از از دست رفتن، و زمان پس از سپري شدن.